خاطرات یک عدد ماهی گلی

هرچیزی در زمان خودش رخ میدهد باغبان اگر باغش را غرق آب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند

هرچیزی در زمان خودش رخ میدهد باغبان اگر باغش را غرق آب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند

آدم ها می آیند

زندگی میکنند

میمیرند

و می روند

اما...

فاجعه ی زندگی تو از آن روز آغاز میشود که آدمی می میرد

اما نمی رود

می ماند

و نبودنش در بودن تو چنان تهنشین می شوند که تو می میری در حالی که زنده ای

و او زنده میشود در حالی که مرده است

از مزار که بازگشتی قبرستان را به خانه نیاور


این متن را بارها و بارها خوانده ام! و گمان می کردم تنها متعلق به مردن ست! اما راستش را بخواهی آدمی که از زندگی ات میرد را هم باید مرده دانست! معتقدم هر کسی که در زندگی ما می آید هدفی دارد.ما با کسی تصادفی آشنا نمی شویم! هیچ کس! و وقتی ماموریتش تمام شد وقتش میرسد که برود! اما گاهی اصرار ما برای ماندنش خلاف نظم خلقت است!!! درست است! دل کندن سخت و جانکاه ست اما گاهی باید دست هایت را باز بگذاری و اجازه دهی کسی که ماموریتش را به اتمام رسانده برود! و خلا ایجاد شده کسی را جذب کند که باید بیاید!!!

بدترین لحظه زمانی ست که فکر میکنی یعنی این همانی که باید باشد نبود؟کسی که این همه دوستش داشتم؟ چه دلیلی برای رفتنش دارد؟؟؟چه اصراری؟؟

اما میدانی گاهی رفتن به نفع ماست. بگذار به سیاره اش برگردد.او ماموریتش را در زندگی تو به اتمام رسانده. بگذار زندگی رسم خودش را طی کند

هر چه باشد ما اولین بار ست که بندگی می کنیم ولی او قرنهاست که خدایی میکند!به خدا اعتماد کن


عنوان کلامی از چه گوارا

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۴
Baharchan

نظرات  (۱)

اعتماد کنیم به «او» ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی